شخصیت ها از ابعاد مختلف و متنوع ای برخوردارند. این مساله درباره شخصیت های برتر و تاثیرگذار از تنوع بسیار چشم گیری برخوردار می باشد. از این روست که پرداخت کامل از زوایا و ابعاد مختلفی شخصیتی ایشان ناشدنی و دور از دسترس است.
دشواری زمانی دو چندان می شود که تحلیل گران و توصیف کنندگان و یا کسانی که به شناسایی ایشان می روند خود در حد و اندازه های آنان نباشند. در این زمان یا از درک درست شخصیت و ابعاد وجودی او غافل می شوند و یا آن که به تحلیل نادرست از شخصیت و ایستارها و منش ها و کنش های ایشان اقدام می ورزند. به سخن دیگر کسی که فاقد چیزی است از آن چیز درک درستی نخواهد داشت. بسیار شنیده اید که گفته اند من فقد حسا فقد فقد علما؛ کسی که حسی از حواس را از دست دهد دانشی را از دست داده است. کسی که خود نابینا و کور است نه تنها از بینایی درک درستی نخواهد داشت بلکه درکی از رنگ ها و زیبایی هایی که از چشم حاصل می شود نخواهد داشت و به همین اندازه از دانش و آگاهی نسبت به آن بی بهره خواهد ماند.
برای شناخت بهتر از هر چیزی می تواند از کسانی که در همان سطح و یا بالاتر هستند یاری گرفت. در زمینه شناخت فاطمه ما می توانیم از امامان معصوم (ع) و کسانی که در سطح ایشان می باشند بهره گیریم و یا به شیوه بهتر به سطحی بالاتر رفته و از پیامبر و در نهایت از خداوند یاری جوییم به ویژه که گزارش ها و مستندات کامل و قوی ای در این باره از سوی خدا و پیامبرش در باره شخصیت فاطمی وارد شده است.
قرآن از زوایای مختلفی به فاطمه (س) پرداخته است. هر یک از این زوایا پرده از بخشی از شخصیت آن حضرت بر می دارد. در این نوشتار تنها به یک زاویه دیدی که قرآن به فاطمه و شخصیت آن حضرت پرداخته توجه می شود و آن زاویه نمونه و سرمشق بودن است. این سرمشق و الگوبودن از آن جایی که حضرت در دو نقش زن و انسان بودن ظاهر می شود می تواند هم برای عموم انسان ها وهم خاص زنان مطرح شود؛ چنان که چنین نقش و کارکردی را می توان در باره امیرمومنان (ع) که کفو آن حضرت می باشد ابراز کرد.
بنابراین سخن از مساله تاسی و ویژگی هایی است که موجب شده است تا ایشان به عنوان الگوی انسانی در سطحی و الگو و نمونه زنان در سطحی مطرح شود.
در سطح نخست آن حضرت در نقش انسان کامل ظاهر می شود و رفتاری از خود به نمایش می گذارد که از سوی خداوند به عنوان نمونه و سرمشق عینی و ملموس همه انسان ها مطرح می شود. از جمله خصوصیاتی که خداوند در سوره انسان و نیز احزاب درباره شخصیت آن حضرت بیان می کند می توان به مساله ایثارگری، تقوا، صبر ، انفاق گری ، ایمان قوی، خلوص و مانند آن اشاره کرد.
در سطح دوم آن حضرت نمونه ای راستین و سرمشق از زنانی است که اصالت را به خانه و خانواده می دهد و تلاش در این راه را جهاد در راه خدا بر می شمارد. این گونه است که همواره در کنار خانه و خانواده است و پیامبرش وی را ام ابیها می نامد تا بنمایاند که تا چه اندازه در پرورش خانواده و تاثیر مثبت بر روحیات اهالی آن به جا می گذارد و حتی می تواند پیامبری را دگرگون و تحت تاثیر رفتار خویش قرار دهد.
از این رو درود بر آن حضرت و سلام و صلوات بر ایشان واجب شد تا همواره او را به عنوان نمونه درنظر آوریم و هر گز از رفتار و اعمال و اندیشه هایش غافل نشویم.
قرآن ترسیمی که از فاطمه (س) به دست می دهد بیانگر آن است که همه انسان ها به ویژه زنان به خوبی می توانند وی را الگو و سرمشق خویش قرار دهند. در این تصویر و ترسیم الهی فاطمه در جایی قرار نمی گیرد که دور از دسترس انسان های عادی و معمولی باشد تا به این توجیه از پیروی از وی و تاسی از آن بزرگوار پرهیز کنیم و به دنبال الگوهای عینی و ملموس تری با زندگی خویش باشیم.
برخی آن حضرت را چنان بالا می برند که دور از دسترس و از ما بهتران به شمار می آید به گونه ای که دیگر قابل تاسی و پیروی نخواهد بود. بزرگی و بلندای مقام او به این معنا نیست که این مقام به عنایت خاصی انجام شده و ایشان در راه رسیدن به این مقامات تلاش و کوششی به خرج نداده اند؛ بلکه بر خلاف تصور عموم آن حضرت آن چنان در این راه کوشید و تلاش کرد که مصداق کدحا فملاقیه شد. تلاش و هزینه ای که وی پرداخت تنها در بخشی کوچکی که قرآن بدان اشاره می کند نیست ؛ هر چند که برای عموم مردم سخت و دشوار است که سه شبانه روز از آن چیزی که به تعبیر قرآن محبوبشان بود و خود بدان نیاز شدیدی داشت گذشت.
آن حضرت برای رسیدن به شاکله کامل وجودی خویش به تمام آموزه های قرآن عمل کرد ومصداق قرآن مجسم شد. به این معنا که اگر قرآن سخن از نماز و انفاق می کند وی در این حوزه سرآمد نمازگزاران و منفقان شد و نمونه ای از آن در سوره انسان تصویر شد. اگر نماز شب برای برجستگان و اولیای الهی واجب و شب زنده داری و تهجد شبانه بیش از دو سوم یا نصف و یا یک سوم را وی در طول زندگی عملیاتی کرد. و اگر ده ها دستور و حکم دیگر بوده همه را به دقت مراعات نمود و در این کار هیچ کوتاهی در عمل نداشت چنان که در حوزه اندیشه خود را بالا کشید. به ویژه آن که بر این باور بود که بینش در نگرش و گرایش و منش و کنش نقش دارد ؛ چنان که کنش و عمل در بینش و نگرش تاثیر مثبت و منفی خواهد گذاشت.
همسان سازی فاطمه (س) به عنوان یک انسان و یا زن با دیگر انسان ها و یا زنان معمولی به معنای آن نیست که در نهایت به مقامات ایشان توجه نشود. آن حضرت در فرآیند تکاملی چنان شاکله وجودی خویش را شکل بخشید که به عنوان الگو و اسوه کامل در کنار پیامبر (ص) و امامان معصوم (ص) نشست .
بنابراین در معرفی و وجوب تاسی به آن حضرت می بایست به این نکات توجه داد که آن حضرت انسانی و بشری همانند دیگران است که برای رسیدن به این مقام عالی و والا رنج ها و درد ها کشید و تلاش های بسیار سختی کرد. به گونه ای که در روایات از اعمال عبادی و اطاعت از خدا و پیامبر و همسرش بسیار گفته و نوشته است که این مقام جای بحث و بررسی آن نیست.
این فاطمه ای است که خداوند وجوب پیروی از وی را بر انسان ها و به ویژه زنان فرض کرده است و وی را در زمره انسان های کاملی قرار داده است که می بایست راه و روش ایشان را بهره گرفت .